طلاق در لغت به معناى آزاد كردن و در اصطلاح فقهى به معناى جدايى زن و شوهر از يكديگر, با شرايط آن مى باشد.
اسلام براى ازدواج , برقرارى بنيان خانواده و دوان آن اهميت بسيار زيادى قابل شده است و براى آن كه از طلاقهاى بى مورد جلوگيرى شود, سفارشهاى بسيارى دربارهء دقت در انتخاب همسر در آغاز و خوشرفتارى زن و شوهر در طول زندگى كرده است . و بعد از آن مراحل , اگر بر اثر برخى موانع و مشكلات چاره اى نيز اجراى طلاق نبود, شرايط سنگينى قرار داده است , تا حتى المقدور, طلاق كمتر واقع شود و كانون گرم خانواده , با اندك كدورت و ناراحتى به هم نخورد.
1ـ مردى كه زن خود را طلاق مى دهد بايد:
عاقل و بنابر احتياط واجب بالغ باشد.
به اختيار خود طلاق دهد, او را بر طلاق مجبور نكرده باشند.
قصد طلاق داشته باشد, به شوخى صيغهء طلاق را نگويد.
2ـ زن , در وقت طلاق بايد:از حيض و نفاس پاك باشد.
شوهرش در مدتى كه از آخرين خون (حيض يا نفاس ) پاك شده يا در مدت حيض يا نفاس كه پيش از اين پاك بود با او آميزش نكرده باشد.
همسر دائمى شوهرش باشد.
در ازدواج موقت طلاق نيست و جدا شدن زن و شوهر به تمام شدن مدت عقد است يا اين كه مرد مدت را به او ببخشد, به اين ترتيب كه بگويد: مدت را به تو بخشيدم , و شاهد گرفتن و پاك بودن از حيض لازم نيست .(1)
و اما صيغهء طلاق :
بايد به عربى صحيح خوانده شود.
هنگام اجراى آن دو مرد عادل حاضر باشند و صيغهء طلاق را بشنوند.
طلاق بر دو نوع است : رجعى و بائن .
طلاق رجعى , آن است كه بعد از طلاق تا مدت معينى كه زن در عده است مرد مى تواند به او رجوع كند ; يعنى بدون خواندن عقد مجدد او را به همسرى قبول كند.
طلاق بائن , آن است كه بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند. در شش صورت اگر زنى را طلاق دهند, بائن است :
1ـ زنى كه نه سالش تمام نشده باشد.
2ـ زنى كه يائسه باشد.
3ـ زنى كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكى نكرده باشد.
4ـ زنى كه او را سه مرتبه طلاق داده باشند.
5ـ زنى كه به ادامه زندگى با شوهر مايل نيست و با بخشيدن مهر خود يا مال ديگرى به شوهرش از او تقاضاى طلاق مى كند كه به اين طلاق <خلع > گفته مى شود.
6ـ زنى كه به سبب بى ميلى هر دو به ادامهء همسرى طلاق داده مى شود و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق بدهد, به اين طلاق <مبارات > گفته مى شود.(2)
<عده > مدت زمانى است كه زن , پس از جدايى از همسر خود, نمى تواند شوهر كند.
زنى كه طلاق داده شده اگر داراى شرايطى كه خواهد آمد باشد, نگهداشتن عده بر او واجب است :
نه سالش تمام شده باشد.
يائسه نباشد.
شوهرش با او آميزش كرده باشد.
مدت عده
الف ـ اگر زن حامله است تا به دنيا آمدن يا سقط شدن كودك بايد صبر كند, پس اگر يك ساعت پس از طلاق , بچه به دنيا بيايد, عده تمام مى شود.
ب ـ اگر حامله نيست ولى حيض مى بيند تا ابتداى حيض سوم بايد عده نگه دارد, يعنى پس از آن كه دوبار حيض ديد و پاك شد, همين كه حيض سوم را ببيند, عدهء او تمام مى شود.
ج ـ و اگر حامله نيست و يائسه هم نيست ولى خون حيض نمى بيند, بايد تا سه ماه صبر كند.(3)
چون عدهء طلاق به تناسب بحث مطرح شد, بجاست عدهء زنى كه شوهرش از دنيا رفته نيز در اينجا آورده شود.
مدت عدهء وفات
آبستن نيست ـ چهار ماه و ده روز.
آبستن است ـ تا موقع زاييدن , ولى اگر وضع حمل , قبل از چهار ماه و ده روز اتفاق افتاد, بايد تا چهار ماه و ده روز پس از وفات شوهر صبر كند.(4)
1ـ زنى كه در عدهء وفات است اين كارها بر او حرام است : ازدواج (چه دائم و چه موقت )
پوشيدن لباسهاى زنگارنگ سرمه كشيدن و هر كارى كه زينت حساب شود.(5)2ـ ابتداى عدهء وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر خود مطلع مى شود.(6)
3ـ زنى كه شوهرش گم شده , اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند, بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل كند.(7)
طلاق بر دو نوع است : رجعى و بائن .
طلاق رجعى , آن است كه بعد از طلاق تا مدت معينى كه زن در عده است مرد مى تواند به او رجوع كند ; يعنى بدون خواندن عقد مجدد او را به همسرى قبول كند.
طلاق بائن , آن است كه بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند. در شش صورت اگر زنى را طلاق دهند, بائن است :
1ـ زنى كه نه سالش تمام نشده باشد.
2ـ زنى كه يائسه باشد.
3ـ زنى كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكى نكرده باشد.
4ـ زنى كه او را سه مرتبه طلاق داده باشند.
5ـ زنى كه به ادامه زندگى با شوهر مايل نيست و با بخشيدن مهر خود يا مال ديگرى به شوهرش از او تقاضاى طلاق مى كند كه به اين طلاق <خلع > گفته مى شود.
6ـ زنى كه به سبب بى ميلى هر دو به ادامهء همسرى طلاق داده مى شود و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق بدهد, به اين طلاق <مبارات > گفته مى شود.(8)
<عده > مدت زمانى است كه زن , پس از جدايى از همسر خود, نمى تواند شوهر كند.
زنى كه طلاق داده شده اگر داراى شرايطى كه خواهد آمد باشد, نگهداشتن عده بر او واجب است :
نه سالش تمام شده باشد.
يائسه نباشد.
شوهرش با او آميزش كرده باشد.
مدت عده
الف ـ اگر زن حامله است تا به دنيا آمدن يا سقط شدن كودك بايد صبر كند, پس اگر يك ساعت پس از طلاق , بچه به دنيا بيايد, عده تمام مى شود.
ب ـ اگر حامله نيست ولى حيض مى بيند تا ابتداى حيض سوم بايد عده نگه دارد, يعنى پس از آن كه دوبار حيض ديد و پاك شد, همين كه حيض سوم را ببيند, عدهء او تمام مى شود.
ج ـ و اگر حامله نيست و يائسه هم نيست ولى خون حيض نمى بيند, بايد تا سه ماه صبر كند.(9)
چون عدهء طلاق به تناسب بحث مطرح شد, بجاست عدهء زنى كه شوهرش از دنيا رفته نيز در اينجا آورده شود.
مدت عدهء وفات
آبستن نيست ـ چهار ماه و ده روز.
آبستن است ـ تا موقع زاييدن , ولى اگر وضع حمل , قبل از چهار ماه و ده روز اتفاق افتاد, بايد تا چهار ماه و ده روز پس از وفات شوهر صبر كند.(10)
1ـ زنى كه در عدهء وفات است اين كارها بر او حرام است : ازدواج (چه دائم و چه موقت )
سرمه كشيدن و هر كارى كه زينت حساب شود.(11)
2ـ ابتداى عدهء وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر خود مطلع مى شود.(12)
3ـ زنى كه شوهرش گم شده , اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند, بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل كند.(13)